⭕️ چگونه تند خوان شویم؟
(قسمت دوم از دو قسمت)
🔹فنون تندخوانی
✅سطحیخوانی: در تندخوانی اولین قدم، سطحیخوانی برای یافتن اندیشه و منظور اصلی نویسنده است. بنابراین تمام مطالب موجود در متن مورد نظر را به جز اندیشه و نکتهی اصلی هر پاراگراف نادیده بگیرید. این اولین تجربهی شما در حذف بخش بزرگی از مطالب متنی است که مطالعه میکنید. این کار را بدون هیچ گونه احساس گناهی انجام دهید و نگران نباشید. فقط از درک مقصود اصلی و نکتهی مورد نظر نویسنده خشنود باشید و با علاقه ادامه دهید. برای انجام بهتر این کار باید سرعت خواندن خود را افزایش دهید. فهرست مطالب را نگاه کنید. به عناوین اصلی و فرعی توجه کنید و با مرور اجمالی از اصل مطالب آن سر در بیاورید.
✅اعتمادبهنفس: همان گونه که قبلاً گفته شد، یکی از موانع تندخوانی برگشت به عقب و دوبارهخوانی است. یک تندخوان ماهر باید اعتمادبهنفس داشته باشد و به جای خواندن مطالب به دفعات، به یک بار خواندن اکتفا کند. شما باید بدانید که دوبارهخوانی هیچ گونه تأثیری بر روی فهم مطلب ندارد. فقط باعث فشار آوردن به چشمها و خستگی آنها میشود.
✅افزایش میدان دید: چشم تنها وسیله برای دیدن و به عبارت دیگر یک عامل واسطه است. ما با چشم نمیخوانیم بلکه این کار را با مغزمان انجام میدهیم. چشم، تنها تصاویر را به مغز منتقل میکند، اما عمل اصلی دیدن در مغز انجام میشود. چشم اگر خوب آموزش دیده باشد میتواند چند کلمه را در آنِ واحد تصویربرداری کرده و به مغز ارسال کند. مغز در مقایسه با چشم، از سرعت بیشتری برخوردار است. شما باید به چشمان خود بیاموزید که به جای تک تک کلمات، مجموعهای از کلمات را شکار کند. به این ترتیب چشم در یک سطر، توقفهای کمتری خواهد داشت. مرکز بینایی در مغز هم خیلی سریع و هم خیلی توانمند است، به طوری که حتی اگر بخشی از کلمه را ببیند قادر به کشف آن خواهد بود. با ممارست و تمرین میتوانید وسعت دید خود را تا حد دیدن بیش از پنج کلمه در هر توقف گسترش دهید.
✅تمرکز: یکی از عواملی که تندخوانی را تسهیل میکند تمرکز است. گاهی ذهن شما به جای پرداختن به مطلب اصلی، به چیز دیگری معطوف میشود؛ به عبارت دیگر دچار حواسپرتی میشود. باید با بهرهگیری از تکنیکهای تمرکز حواس سعی کنید افکار خود را متمرکز کنید.
✅نکتهبرداری: در تندخوانی از روشهای معمولیِ نتبرداری و یادداشتبرداری استفاده نمیشود؛ زیرا بسیار وقتگیر است. نکتهبرداری به هر حال مفید است؛ زیرا یک فرایند گزینشی است. در این فرایند باید کلماتی که نوشته میشوند به حداقل برسند و فقط کلماتی یادداشت شوند که بار معنایی داشته باشند. یک واژهی کلیدی، هم خودش دارای اهمیت است و هم آنچه را تداعی میکند؛ بنابراین یک کلمه یا یک تصویر کلیدی باید هم تداعیکنندهی مفهوم اصلی باشد و هم حجم زیادی از اطلاعات مربوط به آن را به ذهن بیاورد.